کد مطلب:149477 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:156

حماسه ی سیدالشهداء
1. در ورقه های «كرامت نفس، محور اخلاق اسلامی» گفتیم كه در زمان ما اصطلاحی است كه می گویند بعضی روحیه ها فاقد حماسه اند و بعضی دارای حماسه اند، و گفتیم كه حماسه، نوعی احساس شخصیت است در مقابل دیگران. [1] .

افرادی هستند در دنیا عاری و خالی از حماسه؛ در خود، همه احساس حقارت و تبعیت و شكست خوردگی می كنند، هیچ فكر و عقیده ی قابل دفاعی در روح آنها وجود ندارد، اگر دفاع كند فقط از مال و جان خود دفاع می كند، اما چیز دیگر قابل تعلق و


قابل دفاعی ندارد از وطن و قومیت و نژاد و زبان و دین و آئین و حریت و كرامت ذاتی. در گفتار آنها هیچ گونه ابراز شخصیت دیده نمی شود، مانند حیوانی هستند كه به سخن در آمده باشد. ولی بعضیها در خود احساس شخصیت می كنند، نوعی حماسه در روح آنها هست. در ملت آلمان حماسه ی «آلمان برتر از همه است» وجود داشت. در عرب نیز خوی تفوق عرب بر غیر عرب بود و اسلام با آن مبارزه كرد. كم و بیش در هر قومی نوعی حماسه هست، و از نظر اسلام همه ی حماسه های قومی مذموم است.

اما نوعی حماسه است كه حماسه ی انسانی است، تعصب اگر نامیده شود تعصب ممدوح است. آن، حماسه ی كرامت نفس و آزادمنشی و عزت نفس و اینكه زندگی با عار قابل تحمل نیست می باشد.

2. آیا در قرآن آیات حماسی هست؟ آیه ی «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین» [2] و آیه ی كریمه ی «لن یجعل الله للكافرین علی المؤمنین سبیلا» [3] .

حماسه به طوری كلی توجه به نوعی كیفیت معنوی زندگی است. چیزی كه هست بعضی كیفیتها موهوم و بی اساس است مثل اینكه «آلمان یا باید معدوم شود و یا بر دنیا سیادت كند» و همچنین حماسه های دیگر برتری طلبی و تقدم جویی ها؛ و نوعی كیفیت است كه واقعیت دارد و آن اینكه حیات شخص یا ملت، محكوم دیگران نباشد، انسان آزاد آفریده شده (و لا تكن عبد غیرك و قد جعلك الله حرا) [4] ، یا اینكه شخص خود را آلوده نكند به دروغ و غیبت و خیانت به دیگران.

3. در نفس المهموم ص 187 می گوید: این اشعار از سیدالشهداء است:



و ان تكن الدنیا تعد نفیسة

فدار ثواب الله اعلی و انبل [5] .





[1] مي توان گفت حماسه عبارت است از نازيدن به چيزي يا موضوع نازيدن و افتخار، ولي به شرطي كه يادآوري او هيجان در روح او به وجود آورد و او را به حركت در آورد و آماده ي دفاع كند. و هم مي توان حماسه را به «شور» ترجمه و تعريف كرد. رجوع شود به معناي لغوي و اصطلاحي اين كلمه.

[2] منافقون / 8. [عزت از آن خدا و رسول او و مؤمنان است.].

[3] نساء / 141. [و خداوند براي كافران بر مؤمنان راه (تسلط) قرار نداده است.].

[4] نهج البلاغه، نامه ي 31 به حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام. [بنده ي ديگري مباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است.].

[5] [و اگر دنيا نفيس و پربها به شمار مي آيد البته خانه ي پاداش الهي (آخرت) برتر و نفيس تر است.].